دفتر چوبی ات را روبرویم میگیرم
قلمش دیگر جوهر ندارد
با نگاه خیسم بارها و بارها بر ورقهای سرد و سفیدش مینویسم...
گامهایت را بلندتر بردار...گامهایت را بلند تر بردار...گامهایت را بلندتر بردار
میترسم جوهر چشمانم هم تمام شود...
تاریخ : جمعه 94/6/20 | 10:29 عصر | نویسنده : سپهر | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.